این وبلاگ به مناسبت سیامین سالگرد تولد مانا به او تقدیم میشود...
دلم میخواد تمام حسها، فکرها و حالتهایی که به عنوان یه مهاجر براتون پیش میاد رو حداقل تا یک سال آینده بدونم(...)
تولدت مبارک و فدای هردوتاتون- بهار
...........................................
پی نوشت مانا:مبدا تاریخ بالای پست ها هجرت ما از ایران به استرالیا میباشد!
ادامه...
بابک
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ
به چشم مادری نباشه! خوب چیزی بوده
:))))))) خیلی خووووب بود کامنتت! همینجور دارم میخندم!!!!
نامیه
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ
خوبی؟
آره من خوبم نامیه فقط یک کم نوشتنم خشکیده.حالا تلاشم رو میکنم که یک کم بیشتر بگم از این روزا (توی پرانتز منم میخواستم یه جوری بگم بهت که هستم و بهت فکر میکنم و میخونمت و ...ولی هی کامنتم نمی اومد و یادم نبود که باید یه چیزی بنویسم که بفهمی)
چه جالب...
به چشم مادری نباشه! خوب چیزی بوده
:)))))))
خیلی خووووب بود کامنتت!
همینجور دارم میخندم!!!!
خوبی؟
آره من خوبم نامیه فقط یک کم نوشتنم خشکیده.حالا تلاشم رو میکنم که یک کم بیشتر بگم از این روزا
(توی پرانتز منم میخواستم یه جوری بگم بهت که هستم و بهت فکر میکنم و میخونمت و ...ولی هی کامنتم نمی اومد و یادم نبود که باید یه چیزی بنویسم که بفهمی)
به به ...چه خانومی...! :)
فکر کن!فرماندار ایالته!