امشب _طبق یک مرض لاعلاج سابقه دار _،چند ساعت اینترنت رو برای پیدا کردن و دانلود یک آهنگ زیر و رو کردم بعد از ساعتها تلاش بی نتیجه،متوجه شدم که با یک کلیک روی گوشی خیلی خارجی جدیدم میتونم بخرمش! ...و خلاصه در نهایتِ احساس انسان جهان اولی ِ مدرن مصرف گرای استکبار جهانی بودن، کلیک کردم روش و آهنگ رو خریدم.
دلم نیومد تنهایی گوش بدم بهش:
زیبا بود خیلی کوچولوی لطیف من :)
:)
لطیفه معمولی
به لره گفتند نقش حضرت یوسف رو میتونی بازی کنی؟ گفت: ها همه چی شو میتونم. فقط روی زلیخا نتونم زمین بزنم
میگم فکر کنم کم کم وقتشه اسم وبلاگ رو به وبلاگ"خاطرات مانای مهاجر و لطیفه های بابک"تغییر بدم
:)